مردی که آوازه بدنامیاش سدهها بر سر زبانهاست و کمتر کتاب و نظریهپرداز سیاسی است که درباره اندیشهها و رفتار سیاسی وی سخن نگفته باشد. وی با نوشتن دو کتاب «گفتارها» و «شهریار» شهرت یافت؛ کتابهایی که قرنهاست جامعه بشری را عذاب داده است.
«شهریار» و «گفتارها» دو کتاب مهمی هستند که نیکولو ماکیاولی، نویسنده ایتالیایی آنها را بر سر زبانها انداخت و هنوز پس از گذشت پنج قرن، تاثیر و نقش آنها در سیر تطور تفکر سیاسی در دوران گذار غیرقابل انکار است. در این گزارش به نظر برخی متفکران سیاسی درباره ماکیاولی و ریشه بدنامی وی پرداخته شده است.
دیدگاه نظریهپردازان سیاسی درباره ماکیاولی
ماکیاولی از جمله پایهگذاران فلسفه سیاسی جدید است که جایگاه والایی در میان نظریهپردازان و عالمان سیاسی دارد. اغلب نویسندگانی که آثار با ارزشی در رابطه با نظریه سیاسی یا تحول اندیشه سیاسی در غرب به نگارش در آوردهاند، بخش یا فصلی از آثار خود را به این متفکر و دولتمرد سیاسی اختصاص دادهاند.
«شارل بنوا» در اهمیت کتاب «شهریار» ماکیاولی و پایان زندگی سیاسی ماکیاولی و آغاز زندگی دیگر او مینویسد: «همه چیز از دست رفت، اما همه چیز به دست آمد. ماکیاولی مقام خود را از دست داد، ولی ما ماکیاولی را به دست آوردیم.» (عبدالرحمن عالم، «نیکولو ماکیاولی»، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، بهار 1377، شماره 39)